آیه 59 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی

قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى

[20–59] (مشاهده آیه در سوره)


<<58 آیه 59 سوره طه 60>>
سوره :سوره طه (20)
جزء :16
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

موسی گفت: وعده ما و شما روز زینت (یعنی روز عید قبطیان) باشد و مردم پیش از ظهر (به موعد برای مشاهده) همه گرد آورده شوند.

موسی گفت: وعده گاه شما روز جشن است [روزی که] همه مردم را پیش از ظهر گرد هم می آورند.

[موسى‌] گفت: «موعد شما روز جشن باشد كه مردم پيش از ظهر گرد مى‌آيند.»

گفت: موعد شما روز زينت است و همه مردم بدان هنگام كه آفتاب بلند گردد گرد آيند.

گفت: «میعاد ما و شما روز زینت [= روز عید] است؛ به شرط اینکه همه مردم، هنگامی که روز، بالا می‌آید، جمع شوند!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘Your tryst shall be the Day of Adornment, and let the people be assembled in early forenoon.’

(Musa) said: Your appointment is the day of the Festival and let the people be gathered together in the early forenoon.

(Moses) said: Your tryst shall be the day of the feast, and let the people assemble when the sun hath risen high.

Moses said: "Your tryst is the Day of the Festival, and let the people be assembled when the sun is well up."

معانی کلمات آیه

ضحى: وقت چاشت آن در اصل به معنى انتشار نور است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنا وَ بَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لا أَنْتَ مَكاناً سُوىً «58»

(فرعون ادامه داد) پس ما (هم) حتماً سحرى همانند آن (سحر) را براى تو خواهيم آورد. پس (اكنون) بين ما و خودت زمانى قرار بده كه از آن تخلّف نكنيم (آن هم در) مكانى هموار وبا فاصله‌اى كه نسبت به همه يكسان باشد.

قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى «59»

(موسى) گفت: وعدگاه (ما و) شما، روز زينت (روز عيد) و در وقت چاشت (نيمروز) كه همه‌ى مردم جمع شده باشند.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 357

فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتى‌ «60»

پس فرعون پشت كرد (ومجلس را ترك كرد)، پس (تمام) مكر و حيله‌ى خود را جمع كرد، سپس (در روز موعود) باز آمد.

نکته ها

يكى از بهترين كارهاى حضرت موسى عليه السلام اين بود كه از عيد ملى، يك روز و يك اجتماع هدفدار و متعالى ساخت و چنان كرد كه در آن روز، همه‌ى ساحران با ديدن معجزه او تغيير فكر و عقيده دادند.

پیام ها

1- تحقير و تهمت و عادى‌سازى جريان‌هاى مهم، شيوه‌ى طاغوت‌هاست. «فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ»

2- گاهى با آنكه احساس پوچى در درون است، ولى ژست قدرت‌نمايى و قاطعيّت گرفته مى‌شود. فَلَنَأْتِيَنَّكَ‌ ...

3- حتّى اگر به دشمن هم وعده مى‌دهيم، بر آن وفا كنيم. «مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ»

4- عدالت و انصاف حتّى درباره‌ى دشمن نيز نيكوست. «مَكاناً سُوىً» (مسافت آن مكان، نسبت به هر دو گروه يكسان باشد و هيچ امتيازى در آن نباشد)

5- از ايام فراغت به بهترين نحو بهره بردارى كنيد. «مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ»

6- اگر ارشاد، با زيبايى و زينت و دلخوشى مردم همراه باشد، داراى اثر بيشترى است. «مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ»

7- مسئله عيد و زينت، تاريخى بسيار طولانى دارد. «يَوْمُ الزِّينَةِ»

8- بحث‌هاى منطقى وآزاد بايد در حضور مردم باشد. «أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى»

9- در تبليغ از عنصر زمان ومكان غفلت نشود. يَوْمُ الزِّينَةِ ... ضُحًى‌ ... مَكاناً سُوىً‌ (هم فراغت مردم، «يَوْمُ الزِّينَةِ»، هم دسترسى مردم، «مَكاناً سُوىً» و هم روشنايى و لطافت هوا، «ضُحًى» همه در تبليغات موسى جمع شده بود.)

جلد 5 - صفحه 358

10- دشمنانِ حقّ در اوّلين فرصت ممكن، در فكر و توطئه براندازى حقّ هستند. فَتَوَلَّى‌ ... فَجَمَعَ كَيْدَهُ‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى (59)

خلاصه حضرت موسى قبول نمود:

قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ: فرمود موسى به فرعون زمان وعده شما روز آرايش قبطيان است، و آن روز عيد اهل مصر بود كه همه آراسته و پيراسته در موضعى حاضر شده تماشا كردى. به قولى روز نوروز يا روز عاشورا بود. سعيد بن مسيب گفته: بازارى بود كه آن روز خود را آراسته و به آنجا آمدى. وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى‌: و اينكه جمع شوند آن روز مردم در وقت ظهور حق و زهوق باطل آشكارا على رءوس الاشهاد واقع شود، و خبر آن به اطراف عالم منتشر گردد. وقت ظهر كمال نورانيت روز است تا همه كس برهان حق را بى‌مانع كدورت هوا مانند آفتاب در وسط آسمان مشاهده كند، و شبهه و دغدغه خاطر براى كسى نماند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


قالَ أَ جِئْتَنا لِتُخْرِجَنا مِنْ أَرْضِنا بِسِحْرِكَ يا مُوسى‌ (57) فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنا وَ بَيْنَكَ مَوْعِداً لا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَ لا أَنْتَ مَكاناً سُوىً (58) قالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى (59) فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتى‌ (60) قالَ لَهُمْ مُوسى‌ وَيْلَكُمْ لا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِباً فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَرى‌ (61)

فَتَنازَعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوى‌ (62) قالُوا إِنْ هذانِ لَساحِرانِ يُرِيدانِ أَنْ يُخْرِجاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِما وَ يَذْهَبا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلى‌ (63) فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌ (64) قالُوا يا مُوسى‌ إِمَّا أَنْ تُلْقِيَ وَ إِمَّا أَنْ نَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقى‌ (65) قالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعى‌ (66)

ترجمه‌

گفت آيا آمدى نزد ما تا بيرون كنى ما را از زمين ما بسحر خود اى موسى‌

پس هر آينه آوريم تو را بسحرى مانند آن پس قرار ده ميان ما و ميان خود ميعادى كه تخلف نكنيم از آن ما و نه تو در مكانى كه مساوى باشد نسبت آن بدو طرف‌

گفت ميعاد شما روز آرايش است و آنكه جمع كرده شوند مردم در بلندى آفتاب‌

پس رو گردان شد فرعون و جمع‌آورى نمود وسائل مكر خود را پس آمد

گفت مر آنها را موسى واى بر شما مبنديد بر خدا دروغ را پس نابود كند شما را بعذابى و بتحقيق محروم ماند كسيكه افترا بست‌

پس كشانيدند بنزاع كارشان را ميان خودشان و پنهان داشتند راز گوئى را

گفتند همانا اين دو نفر هر آينه دو ساحرند ميخواهند كه بيرون كنند شما را از زمينتان بسحرشان و براندازند آئين شما را كه بهتر است‌

پس جمع كنيد وسائل مكرتان را پس بيائيد صف كشيده و بتحقيق رستگار شد امروز كسيكه غلبه نمود

گفتند اى موسى يا اين است كه مى‌اندازى و يا آنكه باشيم ما اوّل كسيكه انداخت‌

گفت بلكه بيندازيد پس آنگاه ريسمانهاشان و عصاهاشان بخيال او افتاده ميشد از سحر آنان كه آنها مى‌شتابند.

تفسير

- پس از طى مذاكرات سابقه بين فرعون و حضرت موسى آن ملعون از محاجّه طفره زد و از روى تعجّب بآنحضرت گفت پس از آنكه از مصر گريختى‌

جلد 3 صفحه 512

و سالها فرارى بودى اينك آمدى بطمع آنكه مملكت ما را بوسيله جادو و نيرنگهائى كه در اينمدت آموختى تصرف كنى و بهانه كرده‌اى كه من ميخواهم بنى اسرائيل را با خود ببرم بشامات اين خيال خام را از سر بدر كن كه هرگز بمقصود نخواهى رسيد ولى باطنا ترسيده بود از غلبه آنحضرت و زوال ملك خودش لذا در مقام معارضه بمثل با آنحضرت بر آمد باعتقاد خود كه گفت پس هر آينه ما هم ميآوريم براى تو سحرى مانند سحر تو پس قرار ده ميان ما و خود وعده‌اى كه تخلّف از آن ننمائيم در مكانى كه فاصله آن از ما و شما يكسان و مساوى باشد و بعضى گفته‌اند مراد مكانى است كه مستوى و هموار باشد و پست و بلند نباشد و سوى بكسر سين نيز قرائت شده است حضرت موسى فرمود وعده شما با ما روز عيد باشد كه مردم زينت و زيور مينمايند و آن در سال يكروز بود و تمام مردم جمع شوند در وقت بلندى آفتاب كه موقع چاشت است براى آنكه خوب حقّ و باطل بر همه واضح و آشكار گردد و خبرش بتمام نواحى و اقطار برسد و همه مطّلع گردند فرعون هم قبول نمود و از مجلس بيرون آمد و امر كرد كه هر قدر ممكن باشد از جادو گران و وسائل جادو و نيرنگ تهيّه نمايند و مهيا شد و در موعد مقرّر و مكان مقدّر حاضر و ناظر گرديدند و حضرت موسى زبان بنصيحت و دلالت آنها گشود كه بيائيد از خدا بترسيد و افترا بخدا نزنيد كه معجزات او را بگوئيد سحر است و براى او شريك قرار دهيد چون كسيكه مرتكب اين قبيل امور گردد بعذاب الهى در دنيا و آخرت گرفتار خواهد شد و نيست و نابود ميگردد و محروم از هر خير و نا اميد از هر ثواب خواهد بود در اين وقت كلام حضرت موسى در بعضى از سحره اثر كرد و گفتند از لحن اين شخص معلوم است كه جادو گر نيست و نبايد با او طرفيّت نمود ولى بعضى ديگر مخالفت نمودند و محرمانه با يكديگر صحبت كردند و گفتند اگر موسى بر ما غالب شد تبعيّت از او ميكنيم و اگر ما بر او غلبه نموديم معلوم ميشود ساحر بوده و فرعون و كسانش گفتند مسلّما اين دو نفر ساحرند ميخواهند شما را از مملكت خودتان بيرون كنند بواسطه سحرشان و طريقه شما را كه بهترين طريقه و مذهب است از ميان ببرند و دين خودشان را رواج دهند و بعضى گفته‌اند مراد از طريقه مثلى صاحبان آن ميباشند و باين كلمه از اشراف و وجوه قوم تعبير ميشود

جلد 3 صفحه 513

يعنى ميخواهند بزرگان و اشراف شما را از بين ببرند و كلمه ان ظاهرا مخفّفه از مثقّله است و ملغى از عمل شده بدليل دخول لام بر خبر و محتمل است نافيه باشد و لام بمعناى الا باشد و بعضى انّ بتشديد قرائت نموده‌اند و بنابراين اختصاص بلغت بعضى دارد كه الف تثنيه را در احوال سه گانه اعراب ثابت قرار داده‌اند و بعضى هذين خوانده‌اند و بنابراين اشكالى نيست و وجوه ديگرى هم نقل شده كه ذكرش لزوم ندارد و در خاتمه مذاكرات با يكديگر تصميم گرفتند و گفتند هر وسيله‌اى كه داريد براى جادوگرى جمع‌آورى كنيد و بيائيد باتفاق صف بسته تا مهابت شما زيادتر شود و گفته‌اند هفتاد هزار نفر بودند كه هر يك با عصا و ريسمانى وارد ميدان شدند و در مقابل حضرت موسى صف بستند و با خود گفتند امروز روزى است كه كامران شود كسيكه غالب گردد و بآنحضرت گفتند تو اوّل عصاى خود را مى‌اندازى يا ما اوّل بيندازيم و چون آنها بمراعات ادب اين اظهار را نموده بودند حضرت موسى هم در مقابل تأدّب فرمود و جواب داد شما بيندازيد و شايد مقصود حضرت اين بود كه آنها هر چه تهيّه كرده‌اند بكار بزنند بعد او معجزه الهيّه را ظاهر نمايد و سحر و نيرنجات آنها را ضايع و باطل كند علاوه بر آنكه مستظهر بلطف الهى بود و از عمليّات آنها باكى نداشت و آنها عصاها و ريسمانهاشان را انداختند و چون بصورت مار تعبيه نموده بودند و آلوده بجيوه كرده بودند و آفتاب بآنها تابيد همه بحركت آمدند بطوريكه در نظر حضرت موسى نمودار شد و بخيال او در آمد براى اين سحرى كه نموده بودند كه آن عصاها و ريسمانها به تندى حركت ميكنند و روى زمين راه ميروند و بعضى بجاى يخيّل بصيغه مجهول با ياء كه قرائت مشهور است تخيّل با تاء بصيغه معلوم قرائت نموده‌اند و بنابراين معنى واضح‌تر است چون فاعل آن ضمير مستتر راجع بحبال و عصى است و جمله انّها تسعى بدل اشتمال از ضمير است و بقرائت مشهور جمله فاعل يخيّل است و بعضى گفته‌اند زيبق را در باطن آنها جا داده بودند و چون حرارت آفتاب بآنها رسيد زيبق ميل بصعود نمود و بحركت در آمدند و بعضى گفته‌اند فرعون بخيال افتاد كه آنها حركت ميكنند و راه ميروند و اين خلاف ظاهر است.

جلد 3 صفحه 514

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ مَوعِدُكُم‌ يَوم‌ُ الزِّينَةِ وَ أَن‌ يُحشَرَ النّاس‌ُ ضُحًي‌ (59)

حضرت‌ موسي‌ فرمود ميعادگاه‌ ‌ما ‌در‌ روز عيد ‌شما‌ ‌که‌ تمام‌ زينت‌ ميكنند

جلد 13 - صفحه 49

و تعطيل‌ عموميست‌ و ‌براي‌ تفريح‌ و تفرّج‌ ‌از‌ شهر خارج‌ ميشوند ‌در‌ وقت‌ ضحي‌ ‌که‌ تمام‌ جمع‌ ‌شده‌ باشند و مشاهده‌ كنند.

(قال‌َ مَوعِدُكُم‌) نفرمود و موعدي‌ ‌براي‌ ظهور و دلالت‌ كلام‌ چون‌ فرعون‌ تقاضاي‌ ميعاد كرد ميفرمايد ‌اينکه‌ تقاضاي‌ ‌شما‌.

(يَوم‌ُ الزِّينَةِ) ‌باشد‌ و تعبير بيوم‌ الزينة ‌با‌ اينكه‌ مناسب‌ ‌بود‌ بفرمايد يوم العيد ‌بر‌ اينست‌ ‌که‌ ‌آن‌ روز ‌را‌ فرعونيان‌ عيد ميگرفتند ولي‌ حقيقتا عيد نبود ‌ يا ‌ روز ميلاد فرعون‌ بوده‌ ‌ يا ‌ روز تاجگذاري‌ ‌او‌ ‌ يا ‌ روز دعوي‌ الوهيت‌ ‌او‌ بوده‌ زيرا عيد بايد ‌ يا ‌ بجعل‌ الهي‌ ‌باشد‌ مثل‌ فطر واضحي‌ و جمعه‌ ‌ يا ‌ بواسطه‌ ولادت‌ پيشوايان‌ دين‌ حق‌ّ ‌ يا ‌ رسالت‌ انبياء و نصب‌ اولياء ‌باشد‌ لذا فرمود (يَوم‌ُ الزِّينَةِ) ‌که‌ عموم‌ اهل‌ مصر طوعا ‌او‌ كرها عيد ميكردند و شغل‌ ‌خود‌ ‌را‌ تعطيل‌ ميكنند و ‌خود‌ ‌را‌ زينت‌ ميكنند و چنين‌ روزها ميروند ‌براي‌ لهو و لعب‌ و هزار گونه‌ فسق‌ و فجور و گردش‌ و ‌اينکه‌ دستگاه‌ تماشائيست‌ و سابقه‌ نداشته‌ تمام‌ حاضر ميشوند.

(وَ أَن‌ يُحشَرَ النّاس‌ُ ضُحًي‌) مخصوصا ‌پس‌ ‌از‌ چندي‌ ‌از‌ آفتاب‌ برآمده‌ ‌که‌ ‌از‌ خواب‌ و خوراك‌ ‌خود‌ فارغ‌ ‌شده‌ باشند و ديد و بازديد تمام‌ ‌شده‌ ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 59)- ولی موسی بی‌آنکه خونسردی خود را از دست دهد و از جنجال فرعون هراسی به دل راه دهد با صراحت و قاطعیت «گفت: (من هم آماده‌ام، هم اکنون روز و ساعت آن را تعیین کنم) میعاد ما و شما روز زینت (روز عید) است، مشروط بر این که مردم همگی به هنگامی که روز بالا می‌آید در محل جمع شوند» (قالَ مَوْعِدُکُمْ یَوْمُ الزِّینَةِ وَ أَنْ یُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًی).

ج3، ص127

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع